بهانه
شقایق های سهراب هم روزی خواهند سوخت اما تا چمدانی براز هیچ هست باز هم زندگی باید کرد
نوشته شده در دو شنبه 10 فروردين 1394برچسب:
سلام،خانومم ,
خیلی دلم برات تنگ شده پریشب ب دوست صمیمیت ف عزیزی ی سری چیز گفتم ک بهت بکه گفت بهت میگه و قرار شد خبرشو بهم بده ولی اصلا گوشیشو خاموش کرده ,
ن تو واتس أپ هست ن تو لاین ,
این کارش خیلی نگرانم کرده ,
همش میترسم ی چیزیت شده باشه و میخواسته من نفهمم ,
خلاصه اگه وبلاگو خوندی و حالت خوبه طی اولین فرصت ی تماسی باهام بگیر و منو از سلامتیت مطلع کن ,
اگه موقعیت جور نشد باهام تماس بگیری ب ف عزیزی بگو ک بهم بگه ,
راستی واسه تبریک سال نو وتولدت هرکاری کردم پست بذارم نشد ,
انقد سرعت نت افتضاح بود که نگو ,
عزیزم سال نوت مبارک انشالا تو این سال هر دومون ب خواسته هامون برسیم انشالا برات سالی باشه اول سلامتی و بعدش دلش خوش و لب خندون و جیب پر پول ,
ی چیز دیگه باید بهت بگم: اون دختره ک پارسال هی اس میداد و زنگ میزد دوباره شروع کرده ,
خلاصه رو مخه ,
گفتم بگم ک بدونی درضمن من اصلا محلش نمیذارم همش اوسگولش میکنم و مسخرش میکنم ,
دلیل اینکه تو عنوان نوشتم اخرین پست اینه: خانوم خوبم من الان تحت درمانم واسه چشام و دکتره تأکید کرده اصلا تو TV و مانیتور کامپیوترو LED موبایل و تو نور افتاب ظهر نگاه نکنم ,
اگه دیدی ازم دیگه مطلبی اد نشد بدون دلیلش همینه و نگرانم نباش حالم خوبه و ذره ای از حسم نسبت بهت کم نشده بیشتر هم شده ,
راستی هرجور شده باید بری اردو برو بلاخره ی دوستات پیدا میشن ک گوشیشونو چن دیقه بهت قرض بدن و باهم حرف بزنیم ,
یا میخواستی بری ی سیمکارتاتو پیدا کن ببر دنبالت بذار تو گوشی دوستات ,
دیگه سفارش نکنم ,
دیگه حرفی ندارم فقط فقط نگرانتم ,
خعیلی دوسد دارم ,
خداحافظ تا ,
,
,
,
ساعت
10:59 توسط اعتراف
| |